- وا داشته
- بر انگیخته، مجبور ملزم، منع شده ممنوع، محبوس باز داشته
معنی وا داشته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وادار کردن
ممنوع
مجاز شمردن
امکان داشتن
جایز دانستن اجازه دادن، حلال کردن مباح کردن، لایق شمردن سزاوار دانستن، جاری کردن روان داشتن
جایز دانستن، حلال داشتن
جادار بودن، گنجایش داشتن، وسعت داشتن
ممنوع، محبوس، کسی که در زندان نگه داشته شده، توقیف شده
تسلیم کرده، ترک کرده، حواله کردنه بعهده کسی انداخته
مجبور کردن
وادار کردن، کسی را به کاری گماشتن، مجبور کردن
تحریک کردن، برانگیختن، تشویق و ترغیب کردن
کشاندن، جذب کردن
مانع شدن، بازداشتن
تحریک کردن، برانگیختن، تشویق و ترغیب کردن
کشاندن، جذب کردن
مانع شدن، بازداشتن
اکراه